کار گروهی اصلا یعنی چه؟
پادکست اجیل را گوش میدادم مهمانشان از گیف استودیو بود علیرضا میرهادی
حرف قابل توجهی زدند گفتند درداورترین وجه کار براشو کار گروهی بود
فکر میکنم نظر خیلی از ماهم همینه که فرهنگ کار گروهی در کشور ما واقعا جا نیفتاده، کنار میلیون ها مشکل دیگه البته.
گفتم یک کم تنوع بدم به مطالب و ۱۰ تمرین که به کار گروهی کمک میکنند بنویسم
اول ببینید شما اصلا برای چی در یک گروه هستید واقعا اهمیتی میدهید به اهداف گروه ؟
اول یه مقدمه بگیم
کارگروهی هم مانند تمام ارتباطات دیگه بنیانش اعتماد است.
برای این که یک سیستم کارایی داشته باشد باید مهارت های کارگروهی را داشته باشد.
این مهارت برای شما هرجا که باشید امتیاز بسیار مثبتی خواهد بود.
اول – ایجاداعتماد
در یک سیستم حرفه ای، اعضای گروه باید اطمینان داشته باشند که افراد به حرف های خود و زمانبندی ان پایبندند، پشتیان هدف های مشترک تیم هستند
و زمانی که اوضاع چالش برانگیز میشه مشکلات را سر دیگران خالی نمیکنند
همواره ارتباط گروهی را برای امور و اهداف گروه حفظ میکنند.
انجام چنین اموری در کار گروهی نیازمند این است که شما قبول کنید نقاط ضعف دارید کامل نیستید
ممکن است دیگران کاری را بهتر از شما انجام دهد پس قبول میکنیم نقاط ضعف و قدرتمون را
بعد اعتماد میکنیم به گروهمان که متقابلا انها هم این موضوع را قبول کرده اند و اعتماد کرده اند.
دوم – شناخت خودت
سوم-شناخت دیگران
قبول کردیم یک سری ضعف یک سری استعداد یک سری مهارت داریم حالا اونا را بشناسیم
در چه کاری بهتریم چه کاری نمیتونیم انجام بدیم انگیزه هامون چیه تمایلاتمون چیه، سه گروهش کنید و بنویسیدشون.
این کمک میکنه زمینه برای کارهایی که شما در ان خوب هستید فراهم بشه و از رفتارهایی که مانعی برای رسیدن به هدف هستند در کار گروهی جلوگیری میکند.
حالا بقیه افراد گروه چی؟
نکته اینه که همانطور شما یک سبک کاری دارید، بقیه افراد هم همینطور اند،
برای اینکه بتوانیم گروهی کار کنیم باید این سبک کاری را بپذیریم نقاط قوت و ضعف اعضای گروه را شناسایی کنیم بپذیریم
حالا گفتگو کنیم و کار را جلو ببریم.
چهارم – تعریف نقشها
یک کارگروهی (تیم) برای حرکت رو به جلو نیاز به نقش های متفاوتی دارد.
بعضیا خوب ارتباط برقرار میکنند،بعضیا ایده های درخشان دارند،بعضیا کارامد اند، و بعضیا نظم دهنده و برنامه ریز های عالیی هستند
وقتی که نقش ها و مسءولیت ها به طور جامع برای هر فرد تعریف شود
ان زمان هست که میشه دید هر فرد در جای مناسب به نحو درستی نقشش را ایفا کرده.
پنجم-قوانین پایه
قوانین به افراد کمک میکنند تا بتوانند نحوه ی ارتباطشون با سایرین و برخوردشان با مشکلات و چگونگی ایجاد یک شرایط پایدار در کار گروهی تا رسیدن به سررسید ها را مدیریت کنند.
بنابراین این قوانین کمک میکنند تا افراد چالش ها و نحوه ی برخورد با انها را بهتر درک کنند.
قوانین باید براساس نیاز های تیم انعطاف پذیر باشد و یادمان هم باشد وجود قوانین الزاما نمیتواند افراد را به پیروی از انها وادار کند.
ششم – قطب مخالف نظراتش را بیان کند
در کار گروهی بعد از یک جلسه و یا تصمیم گیری سوال پایانی را اینگونه بپرسید لطفا مخالفین نظرات را بیان کنند
این گونه سوال کمک میکند تا افراد به جای اینکه سعی کنند به عقاید جمعی بپیوندند ، نظرات خودشان را بیان کنند
حتی اگر مخالفت ها زیاد باشد یادمون باشد که در یک گفتگو صحیح در نهایت نظرات مخالف میتوانند بهبود دهنده باشد.
هفتم – بازخورد بدهید وبازخوردها را گوش کنید
اگر بازخورد هایی که گفته میشود به شناسایی نقاط کور و افزایش خوداگاهی فرد کمک کند در نهایت باعث پیشرفت گروه میشود
بازخورد موانع موفقیت تیم را به شکلی محترمانه و سازنده که بر رشد حرفه ای متمرکز است و نه انتقاد شخصی ، برطرف می کند
هشتم – زمانی برای بازبینی
ما میتونیم به سررسید های تحویل برسیم ، کارهای انجام شده را تیک بزنیم، و همه ی امور را حالا به هر نحوی به نقطه ی انجام شد برسانیم.
اما مهم این است که برگردیم و به زمانبندی ها به برنامه ها نگاه کنیم تا عوامل موفقیت را تقویت کنم و عوامل شکست را شناسایی کنیم .
تمرکزمان را در این زمان روی عواملی که باید تقویت شود بذاریم نه پیدا کردن گناهکار و سرزنش.
نهم – به تیم مانند یک نیرو ی محرکه نگاه کنید
بررسی تیم در یک کار گروهی به این حالت نیست که شما در فاصله ی بین پروژه ها یک نگاه به ان بیندازید
تیم نیروی محرکه ی انجام پروژه ها است بنابراین همواره باید به ان توجه داشت.
دهم- زمان مناسب برای رهبری وزمان مناسب برای دست نگه داشتن
رهبران در کار گروهی نقش مهمی در توسعه تیم دارند.
مانند همه ی اعضای گروه به نقاط قوت و ضعف تیم و سبک های کاری اگاه اند.
انها تعیین کننده ی استاندارد ها هستند.
تسهیل کننده ی ارتباطات و میانجی گر اند.
اما هر عضو مانند رهبر برای رسیدن به اهداف متعهد است.
اگر رهبر ۹ تمرین بالا را برای اعضای تیم در نظر داشته باشد و به طور صحیح اجرا شوند ان موقع کارگروهی خودبه خود در مسیر صحیح قرار میگیرد.
در نهایت سعی کنید این کار ها را هم انجام ندهید
-هدف در کار گروهی واضح نباشد
و فرایند تصمیم گیری در این راستا هم شفاف نباشد در همین راستا مدیریت هم به اهداف پایبند نباشد.
یعنی چی یعنی این گروه برای رسیدن به چه هدفی کار میکند؟
این موفقیت دقیقا چه شکلی هست؟
و هر فرد دقیقا مسءول کدوم جنبه ی هدف هست؟
– همکاری ارزش برتر نیست
معمولا در سیستم ها همه در یک سطح نیستند اینکه افراد رده بالا یا برعکس افراد که در سلسله مراتب پایین ترند هدف ها را کوچک یا بی ارزش ببینند اینجا در همکاری مشکل ایجاد میشود
-در کار گروهی اطلاعات اشتراکی نیستند؟!!!!
برای اشتراک گذاری اطلاعات پروتکل داشته باشید از نرم افزارها استفاده کنید
ساعت و تاریخ دقیق برای جلسات هفتگی یا ماهانه دارید؟
انجام امور روند پیگیری داشته باشد و چه کسی باید این پیگیری را انجام دهد؟
در یک تیم موفق پاسخ دقیق به سوال های بالا لازم است.
-طوفان مغزی
مطالعات نشان میدهند بحث بر سر انبوهی از ایده ها و نظرات همیشه ناکار امد است.
برای حل این مشکل کاغذهایی تهیه کنید که در بالای ان هدف در پایین ان منابع قرار دارد حالا افراد بر این اساس ایده ها را در میانه مینویسند.
و به این دو مورد دقت کنید
- کار گروهی شروع شده تصمیمات گرفته و نقش ها مشخص شده، با احترام کار کنید ، قوانین را رعایت کنید
بدون در نظر گرفتن نقش ها و سهم ها همه ی افراد را ارزیابی کنید.
- میزان موفقیت گروه را در رسیدن به هدف نهایی مشخص کنید
به این معنی نیست که یک موضوع را انالیز کنید و در صورت عدم موفقیت بلافاصله مسیر را عوض کنید
یعنی مسیر هدف نهایی را چک کنید (سه،شش و … هفته)
و با این بررسی ها گروه میتونه متوجه باشه در مسیر رسیدن به هدف است و درگیر مسایل فرعی نشده است و زیاد منحرف نشده است.
ترجمه ای از ia magazin و vocoli
ما را در اینستاگرام و لینکدین و اپارات و محصولات ما را ازینجا ببینید